میتونه از من یه قهرمان و پهلوون بسازه،، دائما میگفت تو بابقیه فرق داری تو
استعداد عجیبی تو رزمی داری، انگار رزمیکار به دنیا اومدی،،برای محک زدنم بلاخره
اسممو داد برای مسابقات، اولین مسابقم بودو استرس داشتم، تا بحال تو فضای شلوغ و پرجمعیت وسط میدون مبارزه نرفته بودم، روز مسابقات رسید رفتیم داخل سالن برگزاری مسابقات، سروصدا وحشتناک بود، صدای دست و جیغ و تشویق گوش ادمو پاره میکرد، استرسم بیشتر شد، رفتیم نشستیم تا نوبتمون بشه،، اسمم خونده شد و رفتم رو تاتامی، حریفم از خوزستان بود، هیکلش بزرگتر و کشیده تر از من بود، داور سوت زد و مسابقمون شروع شد، ثانیهای اول بازی حریفم خم شد برای زدن ضربه، ک با یه ضربه ی رو پا به صورتش، مثل سیلی زدن، ناکوت شد و رو زمین افتاد، داور شمرد و نتونست پا بشه، برنده شدم، تشویقها تمومی نداشت،
اولین مسابقه ی عمرمو برنده شدم و منتظر مسابقه بعدی شدیم، حریف دوم و سوموچهارممم بردم و اول شدم،
این قهرمانی شیرین ترین قهرمانی تمام سی سال رزمی کار کردنم بود ک فراموشش نمیکنم،
با قهرمانی روحیه ام صدها برابر شد و دائم منتظر برگزاری مسابقات بودم، طی چهارسالی که ووشو کار کردم بیشتر از دهها مسابقات رو شرکت کردم که بلااستثنا همرو قهرمان شدم، و بدون حتی یک باخت تونستم نمایش بی نظیری از خودم بجابزارم
- ۹ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر